رمانم دو روزه تموم شد
سلام دوس جونیا
امروز رمان (بچه های دهکده) رو تموم کردم
خیلی قشنگ بود
اینم یه چند خطی از کتابم که خیلی جالبه
گاسی،خواهر پرهیبت پل،ناگهان به بازوی برادرش چسبید.
پل خودش را یک قدم عقب کشید ، ولی لزومی هم نداشت.
شاید آن دو مثل سگ و گربه با هم دعوا میکردند،
ولی هیچ کس به اندازه گاسی باوفا نبود.
او از برادرش دلخور بود ودلش می خواست تا می تواند او را اذیت کند.
گرچه هرچه می خواست به برادرش می گفت ،
با این همه به شدت او را دوست داشت.
اگر پل محکوم به مرگ می شد،گاسی هم با او می مرد.
او به بازوی برادرش چسبیده بود،
و همانطور که از چشمانش اشک می ریخت گفت:
((اگر پل به گردش دسته جمعی نیاید، من هم نمیایم.))
و این هرف او شروع ماجرا بود.
این رمان 278 صفحه ایه که اگه مثل من بخونیدش، 2 روزه تمومش میکمید.
نویسنده این رمان آقای: ایوان ساوثال هستش
و متعرجمش هم آقای حسین ابراهیمی (الوند) هستش
خیلی قشنگه
من پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش
میتونین این رمان رو از کتابخونه ها بخرین یا سفارش بدین براتون بیارن
اگه خوب بود هم میتونم خودم براتون توی وبم بنویسمش.
حتما نظرتون رو راجبش بهم بگین(که دوس دارین بنویسمش تو وبم یا نه)
خوب دیگه
نظر نشه فراموش
لامپ اضافی خاموش